معنی امپراطور روم باستان
حل جدول
اکتاویانوس
باسیلیوس، سزار، ماکسیموس، هادریان
امپراطور دیوانه روم
نرون
اولین امپراطور روم
آگوستوس
نخستین امپراطور روم
آگوستوس
شاعر روم باستان
هسیود
هوراس
سراینده روم باستان
هوراس
سردار روم باستان
کاسیوس
خطیب روم باستان
سنکا
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
لاتینی شاهنشاه سالار (اسم) عنوان سرداران روم قدیم، پادشاه مقتدری که بر ممالک و نواحی بسیار سلطنت کند شاهنشاه. امپراطور ایمپراطور.
لغت نامه دهخدا
امپراطور. [اِ پ ِ] (اِ) رجوع به امپرتوری شود.
معادل ابجد
1219