معنی امپراطور روم باستان

حل جدول

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

امپراطور

لاتینی شاهنشاه سالار (اسم) عنوان سرداران روم قدیم، پادشاه مقتدری که بر ممالک و نواحی بسیار سلطنت کند شاهنشاه. امپراطور ایمپراطور.

لغت نامه دهخدا

امپراطور

امپراطور. [اِ پ ِ] (اِ) رجوع به امپرتوری شود.

معادل ابجد

امپراطور روم باستان

1219

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری